کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی مناقشات جنوب آسیا

جایگاه پاکستان در بن‎بست هند و چین

سايت خبری nationalinterest , 18 تير 1399 ساعت 11:29

مترجم : منصوره اسکندران

چند هفته‎ای است که هند و چین در یک ایستگاه مرزی در منطقه هیمالیا از بخش لداخ با یکدیگر درگیر شده‌اند. اگر چه بسیاری در مورد این بحران قلم زده‎اند، اما مسئله‎ای که اغلب مورد توجه قرار نمی‎گیرد این است که جایگاه پاکستان به‎ عنوان رقیب سرسخت هند و متحد نزدیک چین در این بن‎بست کجا است.
اگر چه میزان پیشروی چین در امتداد مرز (LAC) نامحسوس است، اما واضح است که پکن از این طریق هند و ادعاهای سرزمینی آن را تحت فشار سنگین نظامی ‎قرار داده است. از نظر اسلام‎آباد، که اغلب روابط هند و پاکستان را از منظر بازی با حاصل جمع صفر می‎نگرد، این شرایط، رخداد بسیار خوبی است.
فشار نظامی‎ چین بر هند به پیشبرد یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی پاکستان، یعنی بازدارندگی و تضعیف هند کمک می‎کند. از آنجا که قدرت متعارف نظامی ‎پاکستان ضعیف‎تر از قدرت متعارف نظامی‎هند است، اسلام آباد مدت‌ها است که این هدف را از طریق انباشت سلاح‎های هسته‎ای و پناه‎بردن به گروه‎های خشنی که هند و منافع آن را در کل منطقه مورد هدف قرار می‎دهند، دنبال کرده است. اما اسلام‎آباد برای عقب‎راندن رقیب مشترک و سرسخت خود، به تاکتیک‎های متعارف دیگری نیز متوسل می‎شود که همان تکیه بر متحد نزدیک و قدرتمند خود یعنی چین است.


ایران شرقی/

اگر چه میزان پیشروی چین در امتداد  مرز نامحسوس است، اما واضح است که پکن از این طریق هند و ادعاهای سرزمینی آن را تحت فشار سنگین نظامی ‎قرار می‎دهد. از نظر اسلام‎آباد، که اغلب روابط هند و پاکستان را از منظر بازی با حاصل جمع صفر می‎نگرد، این شرایط، رخداد بسیار خوبی است.
چند هفته‎ای است که هند و چین در یک ایستگاه مرزی در منطقه هیمالیا از بخش لداخ با یکدیگر درگیر شده‌اند. اگر چه بسیاری در مورد این بحران قلم زده‎اند، اما مسئله‎ای که اغلب مورد توجه قرار نمی‎گیرد این است که جایگاه پاکستان به‎ عنوان رقیب سرسخت هند و متحد نزدیک چین در این بن‎بست کجا است.
با توجه به اینکه ابهامات بسیاری در مورد این بن‎بست وجود دارد، پاسخ ‏دادن به این سؤال آسان نیست. این بن‎بست در سرزمین‎های دور و غیرقابل ‌دسترس در جریان است و هر دو دولت درگیر در این بحران، در مورد آن نسبتاً سکوت کرده‌اند. بیشتر اطلاعات موجود از رسانه‎های دولتی چین، رسانه‎های هندی که اغلب به منابع نامشخص اشاره می‎کنند، و تصاویر ماهواره‎ای بدست آمده است. همچنین با توجه به اینکه پکن و دهلی‎نو در مورد مشخص‎کردن محل دقیق خط کنترل (LAC) اختلاف نظر دارند، پیچیدگی‎هایی در مورد مرز مورد مناقشۀ بین آنها نیز وجود دارد.
با این وجود، با توجه به اطلاعات موجود، روشن است که پاکستان از این بن‎بست سود می‎برد. اما این بن‎بست از جهات دیگر که ظاهرا به چشم نمی‎آید به پاکستان آسیب خواهد زد.
 
مزایای بن‎بست برای پاکستان
قبل از هر چیز، امید کمی‎ برای دهلی‎نو وجود دارد. دست کم، چندین نیروی چینی در ماه گذشته به سرزمین‎های غیرقابل انکار هند (سرزمینی که از سوی چین و هند به‎ عنوان سرزمین هند شناسایی شده است) حمله کرده‎اند و آنجا را به مدت دو هفته در اشغال خود داشتند. برخی از گزارش‎های رسانه‎های هندی - البته بطورتأیید نشده- ادعا می‎کنند که ده هزار سرباز چینی به ‎سمت نقاط مختلف هند از خط کنترل عبور کرده و در سرزمین هند باقی مانده‎اند.
علاوه بر این، چین نیروهایی را در سرزمینی که هر یک آن را جزء قلمرو خود می‎دانند مستقر کرده است. این همان مطلبی است که رجنا سینگ (Rajnath Singh) وزیر دفاع هند در مصاحبه تلویزیونی در تاریخ 2 ژوئن، به آن اشاره کرد و اظهار داشت که "تعداد قابل‌توجهی" از نیروهای چینی در خط کنترل حضور داشته‎اند. در این بین، شاهد تحرکات و فتنه‎انگیزی‎های چینی در مقیاس کم از متوسل‏ شدن به درگیری فیزیکی با سربازان هندی گرفته تا استفاده از خودروهای بزرگ برای تصادف‎های ساختگی به منظور از بین‎ بردن خودروهای نظامی‎هند در امتداد مرز هستیم.
اگر چه میزان پیشروی چین در امتداد مرز نامحسوس است، اما واضح است که پکن از این طریق هند و ادعاهای سرزمینی آن را تحت فشار سنگین نظامی ‎قرار می‎دهد. از نظر اسلام‎آباد، که اغلب روابط هند و پاکستان را از منظر بازی با حاصل جمع صفر می‎نگرد، این شرایط، رخداد بسیار خوبی است.
فشار نظامی‎ چین بر هند تاکیدی است بر منافع ثانویۀ اسلام‎آباد: این بن‌بست به پیشبرد یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی پاکستان، یعنی بازدارندگی و تضعیف هند کمک می‎کند. از آنجا که قدرت متعارف نظامی ‎پاکستان ضعیف‎تر از قدرت متعارف نظامی‎هند است، مدت‌ها است که این هدف را از طریق انباشت سلاح‎های هسته‎ای و پناه‎بردن به گروه‎های خشنی که هند و منافع آن را در کل منطقه مورد هدف قرار می‎دهند، دنبال کرده است. اما اسلام‎آباد برای عقب‎راندن رقیب مشترک و سرسخت خود، به تاکتیک‎های متعارف دیگری نیز متوسل می‎شود که همان تکیه بر متحد نزدیک و قدرتمند خود یعنی چین است.

تحرکات چین در مرزهای شمالی هند، دهلی‎نو را به دفاع در حیاط خلوت خود سرگرم کرده است - زمانی که هند در مرز دیگری خیلی دورتر در جهت شرق با نپال دچار کشمکش می‎شود، در همان زمان در غرب، در نزدیکی مرز مورد مناقشه خود با پاکستان معروف به خط کنترل (LOC) درگیر موج جدیدی از خشونت در جامو و کشمیر می‎شود. و در حقیقت، با توجه به اینکه هند با چین درگیر شده است، بنابراین ممکن است با رقیب پاکستانی خود با چالش‎های جدیدی روبرو شود. پاکستان در حال حاضر به دلیل تقویت شبکه‎های تروریستی در خاک خود، تحت فشار شدیدی از سوی کارگروه اقدام مالی، که گروه نظارت بر تأمین مالی تروریسم است، قرار دارد. با این حال، این خطر هنوز وجود دارد که اسلام‌آباد با اعزام گروه‎های شبه‎نظامی ‎به خط کنترل و یا با تشویق کسانی که در آنجا حضور دارند از تمرکز هند بر خط کنترل(LAC)سوءاستفاده کند و به جامو و کشمیر حمله نماید. اکنون که دهلی‎نو اعلام کرده که تعدادی از سربازان مستقر در جامو و کشمیر را به لداخ اعزام کرده است، احتمال به جریان‌افتادن این سناریو افزایش یافته است.
به دلیل تمام چیزهایی که گفته شد، از دیدگاه پاکستان، گرفتارکردن دهلی‎نو در لداخ درست همان کاری است که ضروری بنظر می‎رسد.

یکی دیگر از مزایای بن‎بست بین هند و چین برای اسلام‌آباد این است که کشمکش مرزی باعث توجه اذهان بین‌المللی به اقدام مهم هند در سال گذشته شده است که اسلام‎آباد آن را نمی‎پذیرد و دهلی‎نو ترجیح می‎دهد در مورد آن صحبت نکند. در آگوست سال 2019 دهلی‎نو ماده 370 قانون اساسی هند را باطل اعلام کرد. این تصمیم که هند آن را مسئله‎ای کاملاً داخلی می‎داند، وضعیت ویژه خودمختار را از جامو و کشمیر سلب کرد و آنها را به‏عنوان دو قلمرو اتحادیه جدید هند تعریف کرد. یکی، جامو و کشمیر، که پاکستان مدعی آن است و بخش‎هایی از لداخ، محل بن بست و کشمکش فعلی- که چین نسبت به آن مدعی است.
باوجود این که انگیزه پکن برای انجام اقدامات در لداخ مشخص نیست، یکی از دلایل آن می‎تواند نارضایتی این کشور از دهلی‎نو نسبت به ابطال ماده 370 باشد. پکن، مانند اسلام‎آباد، این اقدام را حرکتی غیرقانونی برای تغییر یک‎جانبه وضعیت قلمرو موردمناقشه‌ای می‎داند که معتقد است جزء سرزمین چین است . در واقع، وزارت امور خارجه چین یک روز پس از فسخ ماده 370، بیانیۀ شدیداللحنی  را با این مضمون صادر کرد: "اخیرا هند با تغییر یک‎جانبه قانون داخلی خود درجهت تضعیف حاکمیت ارضی چین پیش رفته است. چنین عملی پذیرفتنی نیست و لازم‌الاجرا نخواهد بود."
شماری از مفسران هندی تصدیق کرده ‏اند که لغو ماده 370 ممکن است موجبات کشمکش مرزی اخیر را فراهم کرده باشد. مفسری استدلال کرده است که چین از این حرکت "به ‎عنوان اسب تراوا" برای پیشبرد منافع خود در لداخ استفاده می‎کند "
با وجود این مزایای قابل توجه، پاکستان نیز از درگیری هند و چین آسیب خواهد دید. محدودیت نسبی دهلی‎نو در هنگام کشمکش، موجب شده تا این روایت اساسی مورد غفلت قرارگیرد که اسلام‎آباد در پی انجام اقدامی- بی‌رحمانه- علیه دولت مودی در سطح جهانی است و آن اینکه، این دولت، مانند دولت نازی و حتی دولت نسل کشی است که بدنبال طرح‎های توسعه‏ طلبانه می‎باشد. در حالی که هند نیروهای نظامی ‎خود را در امتداد مرز این کشور با چین بسیج کرده است، از بسیج نیرو فراتر نرفته است. پیام دهلی‎نو بسیار صلح‎آمیز بوده و بارها وعده داده است كه بحران را بطور دیپلماتیک حل خواهد کرد.
 
بطور یقین، بسیاری در پاکستان این محدودیت را ضعف هند تفسیر می‎کنند، و به منزله انعکاس عدم انسجام ‎نظامی‎ هند در مقابل همسایه قدرتمند خود می‎دانند. با این حال، بررسی اخیر در دانشگاه‎ هاروارد نشان می‎دهد که هند واقعاً از " ارتش متعارف" برتری در مناطق مرزی خود با چین برخوردار است- و این نشان می‎دهد که هند امکان تلافی تحرکات چینی‎ها را در خاک هند در نزدیکی خط کنترل (LAC) دارد.
علاوه بر این، این کشمکش، روابط ایالات متحده و هند را برجسته می‎سازد. آلیس ولز، مقام ارشد بخش جنوب آسیای وزارت امور خارجه، در اظهار نظرهای عمومی‎ خود درست قبل از بازنشستگی در ماه گذشته، از عملکرد چین در لداخ انتقاد کرد و آن را با تحرکات پکن در دریای جنوبی چین مرتبط دانست. اخیرا در تاریخ 1 ژوئن، نماینده الیوت انگل، رئیس کمیته امور خارجه مجلس، بیانیه‎ای صادر نمود که "تجاوز مداوم چین" به خط (LAC) را محکوم کرد. و در تاریخ 2 ژوئن، رئیس جمهور دونالد ترامپ در تماس با نارندرا مودی نخست وزیر هند، در مورد بن‎بست این کشور با چین بحث و گفتگو کرد.

مداخلاتِ سطح بالای ایالات متحده در کشمکش هند و چین، بر شدت رقابت بین ایالات متحده و چین می‎افزاید، که به‎ نوبه ‎خود تمایل شدید آمریکا به پیشبرد مشارکت استراتژیک با هند را تقویت می‎کند - که تا حد زیادی از نگرانی مشترک این دو کشور در مورد چین مشتق می‎شود، نمی‎توان احتمال کمک واشنگتن به هند در طول بحران را رد کرد. چرا که تجربه نشان داده است که در آخرین چالش چین و هند، در فلات دوکلم در سال 2017، هند از اطلاعات آمریكا سود برد.

هرگونه تاکیدی بر مشارکت ایالات متحده و هند، دستاورد ناخواسته‎ای برای پاکستان است، بویژه زمانی که اسلام‎آباد تلاش می‎کند از روابط بهبودیافته با واشنگتن بهره ببرد تا ارتباطات عمیق‎تری ایجاد کند - که تاحد زیادی مدیون کمک پاکستان به تسهیل مذاکرات بین مذاکره‏ کنندگان آمریکایی و طالبان است، بن بست مرزی و واکنش ایالات متحده به آن، یادآور این مسئله است که چقدر راضی‎کردن واشنگتن سخت است تا روابط گسترده تری با کشوری (پاکستان) برقرار کند که  متحد نزدیکِ رقیب استراتژیک اصلی آمریکا (چین) است که دولت ترامپ آن را تهدید بزرگ امنیت ملی می‎داند.

پایان بحران و پیامدهای آن برای پاکستان، هنوز مشخص نیست. هر طرف دلایلی برای خودداری از درگیری دارد و به زودی برای مذاکرات در جهت کاهش بحران، برنامه‎ریزی می‎شود. در هر مذاکره‎ای که صورت بگیرد، سوال مهم این است که دو طرف برای کنترل وضعیت بر سر چه چیزی توافق می‎کنند. اگر آنها موافقت کنند که به وضع قبلی برگردند، این توافق می‎تواند برای منافع پاکستان مشکل‌ساز باشد، زیرا به این معنی است که هند می‎تواند به ساخت جاده‎های مرزی یعنی توسعه زیرساخت‎هایی که احتمالاً باعث اقدامات اخیر چین شده است، ادامه دهد. این جاده‎ها چین و همچنین پاکستان را بسیار نگران کرده است. یکی از آنها، جاده داربوک- شایوک – دولت است که سازه‎ای 158 مایلی است که در ماه آوریل گذشته تکمیل شد و نزدیک به چهل پل است و در بعضی از نقاط ارتفاع به بیش از چهارده هزار پا می‎رسد، و له (Leh) پایتخت لداخ را به گذرگاه قرا‌قروم پیوند می‎دهد. این جاده توانایی پروژه هند در نزدیکی خط کنترل (LAC) از جمله در مجاورت Aksai Chin که بخشی از لداخ است و توسط چین کنترل می‎شود. از آنجا که این خبر، خبر بدی برای چین است، خبر بدی هم برای پاکستان است.
با این حال، اگر مذاکرات برای کاهش بحران به طور متفاوتی پیش رود و هند مجبور شود که بپذیرد ساخت و ساز خود را کاهش داده یا محدود کند، این به‌ نفع چین و مجددا به‌ نفع پاکستان خواهد بود. با توجه به تحرکات هفته‎های اخیر، پکن ممکن است برای مذاکره پیش‎قدم شود. همانطور که یکی از تحلیلگران هندی اظهار داشت، "چین از موضع قدرت در مذاکره شرکت می‎کند و سعی خواهد کرد شرایط غیرقابل‎قبولی را تحمیل کند- که احتمالا توقف توسعه بیشتر زیرساخت‎های مرزی از طرف هندی – خواهد بود تا بتواند وضع موجود با شرایط خاص خود را احیا نماید."

اگر چه میزان پیشروی چین در امتداد مرز نامحسوس است، اما واضح است که پکن از این طریق هند و ادعاهای سرزمینی آن را تحت فشار سنگین نظامی ‎قرار می‎دهد. از نظر اسلام‎آباد، که اغلب روابط هند و پاکستان را از منظر بازی با حاصل جمع صفر می‎نگرد، این شرایط، رخداد بسیار خوبی است.
با این حال، بن‌بست هند و چین چیزی نیست که شرایط فوق‎العاده عالی را برای پاکستان به وجود آورد. چرا که از سوی دیگر، ادعاهای پاکستان در مورد هند را تضعیف می‎کند و موجب پیشرفت روابط جدید دهلی و واشنگتن می‎شود.
و هنوز هیچ کس نمی‎داند که نتیجه این بحران برای پاکستان چه معنایی خواهد داشت.
 انتهای مطلب/


«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»


کد مطلب: 2271

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2271/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir